چه جالب ، دوست داشتن شبیه مسابقه صندلی شده !
دیر بجنبی سر جایت نشسته اند
احساس سوختن به تماشا نمی شود
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم . . .
گاهی آرزو می کنم ای کاش …
دل نبود تا تنگ شود
تا خسته شود
تا بشکند
خدایا …
ببخش امانت دار خوبی نبودم ، دلی که داده بودی شکست
گاهی مجبوری “بغضت” را با مقداری آه فرو ببری و بگویی “قسمت نبود”
تو به جهنم
خودم هم به درک اسفل السافلین
آن همه ثانیه هایی که حرامت کردم چه؟
پس می دهی؟
یه لیوان از تو اون کابینت بردار.
+ خب.
- پرتش کن زمین.
+ خب.
- شکست؟
+ آره.
- حالا ازش عذرخواهی کن.
+ ببخشید لیوان. منظوری نداشتم.
- دوباره درست شد؟
+ نه...نشد
- حالامتوجه شدی بامن چیکارکردی؟
می دونست دلم اسیره ولی رفت
می دونست گریه ام می گیره ولی رفت
می دونست تنهایی سخته ، می دونست
می تونست باهام بمونه ، نتونست
می دونست دلم شکسته ولی رفت
غم اون تو دل نشسته ولی رفت
این اشک ها همه گردن “تو” ، حق الناس سنگینی به دوش میکشی
رفته ای ؟؟؟
بعضی ها بهش میگن قسمت
اما من تازگیها بهش میگم به درک !!
لاک پشتها هم عاشق میشن ولی خوبیش اینه که عشقشون آروم آروم ترکشون میکنه
"قسم به روزی که دلت را میشکنند"
ولی
جز خدایت
مرهمی نخواهی یافت
آدمهای شکسته دو دسته اند:
آنهایی که یهویی از دست یک نفر افتاده اند…
آنهایی که یواش یواش
از دست همه ترک برداشته اند…!
ایـهـالـنّـاس ...
چـنـد وقـتـیـسـت بـه جـاے یـک جـرعـه آب ِ خـوش,
"بـغـض" از گـلـویـمـان پـایـیـن مـے رود,
ایـهـالـنّـاس ...
دل را لـگـد نـکـنـیـد
وقتی عشق در را زد زود باز نکنید ، بعضی ها مثل بچه ها زنگ میزنند و فرار میکنند …
آنقدر کف دستم را سمباده میکشم تا همه ی خطوطی که به تو میرسند پاک شوند !
#بعـــضـــی هـا کــــه مـــی رونــد . . .
#یــادشـاטּ کـــه مـی مـانـد #هـــیـچ (!)
دمــار از #روزگـــارِ آدم در مــی آورد ایــــטּ ” #یــــاد ” . .
افسوس که بعضــــــــــــــی آمدن ها دیگر فقــــــــــــــــط
در خـــــــــــــــــــــــــــــواب است !
مُـــدَت هـــآستـــ
اِحساســـ میــکُنـمـــ
کَــر و لآلـــــــــــ شَـــده اَمـــ !
اینــ روزهــآ صِدای اِحساساتَمــو
فَقَـــط صَفحهــ ی کیبـــوردَم میشنـــَوهـــ ..
من دستت را خوانده ام ...
دستت برای من رو شده است ...
تو سمفونی زیبای شکستن این دل را دوست میداری !
باشد اگر تو میخواهی ...
باشد من می شکنم باز ...
گاهي
“دوستــــــــت دارم ” ها
جايشان را به “دوستت داشــــتم “ها ميدهند .
و چه حس مبهم و غريبـــيه
وقتي که عشق
.
.
.
فقط بخشي از گذشته ي آدم ميشه !
در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
سااااااااااااده
گاهی شعله های جهنم
زیر پای برخی از آدم ها
زبانه میکشد...
داستان دیو و دلبر را شنیدی؟
وقتی به دیو گفت دوستت دارم طلسمش شکست و تبدیل به انسان شد...
حالا داستان مرا گوش کن...
عاشق آدمی شدم ، وقتی به او گفتم تبدیل به دیویی سنگدل شد
اما
هنوز دوسش دارم...حتی اگر دلبرش نباشم...
اگر از راز جهان وارث یک احساسم
تو همان ادمک چوبی پیمان شکنی
که فقط لایق اتش زدنی
دیگــر اصـــلا اشــــــ ــکـ نمیـریــــ ـزمـ !
نمیــدانـــــ ــم !
دارمـ بـزرگـ می شــــ ـومـ ،
یــا سنــــ ـگـ .... !
پایانی برای قصه ها نیست،
نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر!
خسته ام از جنس قلابی آدمها...
دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زده،
حالم خوب است...
اما گذشته ام درد میکند!!
گوشه ی راستم بنویس
“ زنده ”
پخش مستقیم
از کجایش مهم نیست ،
بنویس زنده است
هر چند دلش گرفته باشد!
دل من از تبار دیوارهای کاه گلی است......
ساده می افتد...
ساده می شکند....
ساده میمیرد....
دل من تنها سخت میگیرد . . .
دستت که بلرزد اشتباه مینویسی
پایت که بلرزد اشتباه میروی
دلت که بلرزد ...
وامصیبتا
دردناک ترین جدایی ها آنهایی هستند که نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا !
عادت ندارم درد دلم را به همه کس بگویم !
پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم
تا همه فکر کنند
نه دردی دارم و نه قلبی
مگه قلب من بت بود ..!!!
که خدا تو را …
برای شکستنش فرستاد ….؟
چرا ؟؟؟!!!
مگه قلب من بت بود ..!!!
که خدا تو را …
برای شکستنش فرستاد ….؟
چرا ؟؟؟!!!
از تشیع جنازه می آیم ...
دلم را با تمام آرزوهایم زنده به گور کرده ام
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺘﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﻩ . . .
ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺐ ﻣﯿﺸﻪ
ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﺖ
ﻋﯿﻦ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮﺵ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺧﺘﻢ ﺑﺸﻪ
ﻭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﭘﺘﻮﺗﻮ ﮔﺎﺯ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭﺩﺗﻮ ﻧﺸﻨﻮﻩ . . .
تعداد صفحات : 3
سلام به دوستان عزيز به وب سايت ماخوش آمديد.