بگو دوستت دارم
شهیدم کن
مالیات ندارد این گلوله ای که از دهانه لب های تو شلیک می شود

این نیست حال و هوای گذشته های دور من

اینک حس می کنم تویی زندگی من

گرتو نباشی نیست نفسی برای زنده ماندن من

یک جمله باقی مانده که ناتمام نماند شعر من

خیلی دوستت دارم عشق من

در زندگی “دوست دارم” هایی هست !
که باید !
و باید !
و باید !
قورت داد …

به او بگویید دست بردارد سوراخِ این سد، با انگشت‌های نحیف‌اش بسته نمی‌شود. بگویید دست بردارد اما پیش از آن پیش از آنکه دست‌اش را از سوراخِ این سدِ ترَک‌خورده بردارد، پیش از آنکه ترک‌ام کند، به او بگویید دوست‌اش دارم به او بگویید بسیار دوست‌اش دارم

خـــيلـــی ســــــــخــتـــــه

عاشـــــــق کســی باشی که روحشـــــم خـبر نـداشـته باشــــه

اما خيلی شـــيـريـنـه کـــــــه يـــواشــــکی عـــــاشــــــقانــه

نگاهــش کنــــــــــی و توی دلـــــــــت بــگـــــی

خـیلــــــــــی دوســـــــتـــت دارم

اکنون اگرچه در کنارم نیستی ، اما به حجم تمام سکوتی که در قلبم گذاشتی ، دوستت دارم .

دوست دارم تا آخر
تا انتهای باور
تا آخر زمونه
این خط – و این نشونه +

روزی چند بار دوستت دارم
یکبار وقتی که هوا بَرَم می دارد ، قدم می زنیم
وقتی که خوابم می آید ، تو می آیی
یکبار وقتی که باران ناز می کند ، دلِ ناودان می شکند و می بارد
وقتی که شب شروع می شود ، تمام می شود
یک بار دیگر هم دوستت دارم !
باقیِ روز را
هنوز را

انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم

بگو دوستت دارم …
شهیدم کن …
مالیات ندارد این گلوله ای که از دهانه لبهایِ تو شلیک می شود !

این همه که در هوای تو می پرم تقصیر من نیست !
از وقتی که گفتی : “دوستت دارم” بال در آورده ام …

داستان دیو و دلبر را شنیدی؟

وقتی به دیو گفت دوستت دارم طلسمش شکست و تبدیل به انسان شد...

حالا داستان مرا گوش کن...

عاشق آدمی شدم ، وقتی به او گفتم تبدیل به دیویی سنگدل شد 

اما

هنوز دوسش دارم...حتی اگر دلبرش نباشم...